Under construction

ペルシア語

第7課 | 第8課 | 第9課|



(۸) آموزِشِ زَبانِ فارسی

第8課 動詞 (فِعل )

ペルシア語の動詞の不定法はすべて( -an ) をもって終っています。さらにこれを分類すると、( -tan ), ( -dan ) , ( -īdan ) のいずれかで終わっています。

تن - ( -tan ) で終わる不定法の例 (いく)رَفتَن

دن - ( -dan ) で終わる不定法の例 (する)کَردَن

یدن - ( -īdan ) で終わる不定法の例 (眠る) خوابیدَن


過去形 (ماضیِ سادَه یا گُذَشته سادَه)

不定法から( -an )を省くと過去語根が残ります。

たとえば:(رَفتَن : いく)の過去語根は <رَفت> 過去語根に人称語尾をつけると過去形ができます。

رَفتَم، رَفتی، رَفت، رَفتیم، رَفتید، رَفتَند

名詞、形容詞、副詞、前置詞と動詞は組み合わせて複合動詞が作られます。 (練習する)تَمرین کَردَن、(電話する)تِلِفُن کَردَن

否定するに na を付けて用いる。

نَرَفتَم، نَرَفتی، نَرَفت، نَرَفتیم، نَرَفتید، نَرَفتَند

過去進行形 (ماضیِ اِستِمراری یا گُذَشته اِستِمراری)

過去形に接頭語の(-mi)を付けると過去進行形になります。

肯定法 می + رَفتَم  = می رَفتَم 

否定法 نِمی + رَفتَم  = نِمی رَفتَم 

過去進行形の用法 1.過去においでしばらく動作が続いていたこと。 (~していた) دیروز اَز ساعَت سِه تا ساعَت پَنج وَرزِش می کَردَم. 「昨日三時から五時まで体操していた。」

2.過去においで動作が何回繰り返しました。 (よく~したものだった) گاهی با خواهَرم بِه سینما می رَفتَم. 「ときどき姉と映画館に行ったものだった。」

3.願いや仮説は実現不可のときは過去進行形が用いられる。 کاش این کار را نِمی کَردَم. 「私はこんなことしなかったらよかったのに。」  کاش (kāsh:だったらよいのになあ) ネハ霳ネ靠ハ・鉋蝣裨ツ褓マ魄 「あなたも行ったほう良かったのに。」

  • داشتَن(dāshtan:持っている)、بودَن(būdan:~である、です、居る)の過去進行形では می が不要です。

( بِه )を単語につける場合は<轣рネぶく事もあります。

بِه مَن = بِمَن

بِه تُو = بِتو

بِه خانِه = بِخانه

(می - نِمی) を動詞につけてもよいです。

می رَوَم = میرَوم

نِمی رَوَم = نِمیرَوم

نِمونِهٔ‮ ‬جملِه 編集

دیروز من از شرکت به ادارهٔ‮‮ ‬آب رفتم‮.

きのう私は会社から水道局へ行きました。


چون دیروز مریض بودم به شرکت نرفتم‮.

きのうは病気だったので、会社に行きませんでした。

‬دیروز با کی به پارک رفتی؟

きのう誰と公園に行きましたか?

‬به کدام رستوران رفتید؟

どのレストランに行きましたか?

من گاهی پیاده از خانه تا دانشگاه می‌رفتم‮.

私は時々、家から大学まで歩いて行っていたものでした。

مهمان معمولاً‮ ‬به خانهٔ‮ ‬ما نمی‌آمد‮.‬

ふつう、お客さんは私たちの家に来なかったものだった。


تمرین ۱ 編集

رَفتَن خوابیدَن آمَدَن تِلِفُن کَردَن
من رَفتَم خوابیدَم آمَدَم ‮ ‬تِلِفُن کَردَم
تو رَفتی خوابیدی آمَدی ‮ ‬تِلِفُن کَردی
او رَفت خوابید آمَد ‮ ‬تِلِفُن کَرد
ما رَفتیم خوابیدیم آمَدیم ‮ ‬تِلِفُن کَردیم
شما رَفتید خوابیدید آمَدید ‮ ‬تِلِفُن کَردید
آنها رَفتَند خوابیدَند آمَدَند ‮ ‬تِلِفُن کَردَند

مثال‮: ‬دیروز من از شرکت به خانهٌ‮ ‬مادر بزرگم‮ (‬رفتم‮). ‬ ‮<‬‭ ‬رفتن‮ >

۱. دیشب من و دوستم به رستورانِ‮ ‬گلِ‮ ‬مریم‮ (———————————). ‬ ‮< ‬رفتن‮ >

۲. دیروز خانمِ‮ نوروزی‬ از دانشگاه به اینجا‮ (———————————). ‬ ‮< ‬آمدن‮ >

۳. هفتهٔ‮ ‬پیش برادرم به خانهٔ‮ ‬من‮ (———————————). ‬ ‮ < ‬تلفن کردن‮ >

۴. هفتهٔ ‬گذشته مادر و پدرم به انگلیس‮ (———————————). ‬ ‮< ‬رفتن‮ >

۵. دیشب بچهٔ‮ ‬من ساعتِ‮ ‬نه‮ (———————————). ‬ ‮< ‬خوابیدن‮ >

تمرین ۲ 編集

مثال‮: ‬دیشب تو ساعتِ‮ ‬چند خوابیدی؟ ‮<‬‭ ‬ساعتِ‮ ‬دوازده‮ >‬

- ساعتِ‮ ‬دوازده خوابیدم‮. ‬

۱. امروز شما ساعتِ‮ ‬چند به دانشگاه آمدید؟ ‮ ‬ ‮<‬‭ ‬ساعتِ‮ ‬دو‮ >‬

۲. دیروز تو ساعتِ‮ ‬چند به من تلفن کردی؟ ‮ ‬ ‮<‬‭ ‬ساعتِ‮ ‬شش و نیم‮ >‬

۳. امروز خواهرت ساعتِ‮ ‬چند به شرکت رفت؟ ‮ ‬ ‮< ‬ساعتِ‮ ‬نه و ربع‮ >‬

‮۴. شما از ساعتِ‮ ‬چند به اینجا آمدید؟ ‮<‬‭ ‬ساعتِ‮ ‬یک ربع به یازده‮ >‬

۵. دیشب تو ساعتِ‮ ‬چند به خانهٌ‮ ‬آقایِ‮ ماهانی تلفن کردی؟ ‮ ‬ ‮< ‬سرِ‮ ‬ساعتِ‮ ‬ده‮ >‬

تمرین ۳ 編集

مثال‮: تو با کی به ایران رفتی؟ ‮ ‬ ‮< ‬با دوستم‮ >

- با دوستم رفتم‮.

- ساعتِ‮ ‬دوازده خوابیدم ‮ ۱. تو با کی به مهمانی رفتی؟ ‮ ‬ ‮< ‬با خانمِ‮ ‬سوزوکی‮ >

۲. شما با چه به شیراز رفتید؟ ‭ ‬ ‮< ‬با هواپیما >‮

۳. تو با مادرت به اصفهان رفتی یا با لیلا؟ ‮ ‬ ‮<‬‭ ‬با مادرم >‮

۴. مینا با چه به اصفهان رفت؟ ‮< ‬با قطار‮ >

۵. تو با کدام دوستت به شیراز رفتی؟ ‮ ‬ ‮<‬‭ ‬با لیلا‮ >

۶. ‬تو و مینا امروز با ماشین به دانشگاه رفتید یا پیاده؟ ‮ ‬ ‮< ‬پیاده‮ >

۷. ‮‬تو با مینا به مهمانی رفتی یا تنها؟ ‮ ‬ ‮<‬‭ ‬تنها‮ >‬

تمرین ۴ ‬ 編集

رَفتَن خوابیدَن آمَدَن تِلِفُن کَردَن
من نَرَفتَم نَخوابیدَم نَیامَدَم ‮ ‬تِلِفُن نَکَردَم
تو نَرَفتی نَخوابیدی نَیامَدی ‮ ‬تِلِفُن نَکَردی
او نَرَفت نَخوابید نَیامَد ‮ ‬تِلِفُن نَکَرد
ما نَرَفتیم نَخوابیدیم نَیامَدیم ‮ ‬تِلِفُن نَکَردیم
شما نَرَفتید نَخوابیدید نَیامَدید ‮ ‬تِلِفُن نَکَردید
آنها نَرَفتَند نَخوابیدَند نَیامَدَند ‮ ‬تِلِفُن نَکَردَند

مثال‮: چرا تو امروز صبح به کلاس‮ (‬نرفتی‮)‬؟ ‮< ‬رفتن‮ >‬

- چون خیلی خسته بودم‮. ‬

- چون خیلی خسته بودم به کلاس‮ (‬نرفتم‮). ‬

۱. چرا تو دیروز صبح به من‮ (———————————)‬؟ ‮< ‬تلفن کردن‮ >‬

چون دیروز صبح مهمان به خانه مان آمد‮. ‬

چون مهمان به خانه مان آمد به تو‮ (———————————). ‬

۲. چرا خانمِ‮ ‬سوزوکی دیروز به شرکت‮ (———————————)‬؟ ‮< ‬آمدن‮ >‬

چون دیروز ایشان مریض بودند‮. ‬

چون دیروز خانمِ‮ ‬سوزوکی مریض بودند به شرکت‮ (———————————). ‬

۳. چرا بچّه‌ات دیشب خوب‮ (———————————)‬؟ ‮< ‬خوابیدن‮ >‬

چون حالش خوب نبود‮. ‬

چون بچّه‌ام حالش خوب نبود دیشب خوب‮ (———————————). ‬

۴. ‬چرا تو و لیلا دیروز صبح به پارک‮ (———————————)‬؟ ‮< ‬رفتن‮ >‬

چون هوا خیلی سرد بود‮. ‬

چون هوا خیلی سرد بود ما به پارک‮ (———————————). ‬

۵. چرا تو دیشب‮ (———————————)‬؟ ‮< ‬حمّام کردن‮ >‬

چون خسته بودم‮. ‬

چون خسته بودم‮ (———————————). ‬

تمرین ۵‬ 編集

رَفتَن خوابیدَن آمَدَن تِلِفُن کَردَن
من می رَفتَم می خوابیدَم می آمَدَم ‮ ‬تِلِفُن می کَردَم
تو می رَفتی می‌خوابیدی می آمَدی ‮ ‬تِلِفُن می کَردی
او می رَفت می‌خوابید می آمَد ‮ ‬تِلِفُن می کَرد
ما می رَفتیم می‌خوابیدیم می آمَدیم ‮ ‬تِلِفُن می کَردیم
شما می رَفتید می‌خوابیدید می آمَدید ‮ ‬تِلِفُن می کَردید
آنها می رَفتَند می خوابیدَند می آمَدَند ‮ ‬تِلِفُن می کَردَند

مثال‮: برادرم قبلاً ‬هر هفته به من‮ (‬تلفن‮ ‬می‌کرد‮). ‬ ‮< ‬تلفن کردن‮ >

مثال‮: پدربزرگم همیشه در خانه تنها‮ (‬بود‮). ‬ ‮< ‬بودن‮ >

۱. من گاهی به کوه‮ (———————————). ‬ ‮<‬‭ ‬رفتن‮ >

۲. مهمان هر روز به خانهٔ‮ ‬ما‮ (———————————). ‬ ‮< ‬آمدن‮ > ‬ ۳. ‬مادربزرگم همیشه پایش‮ (———————————). ‬ ‮< ‬درد کردن‮ >‬

۴. ‬من گاهی تا ساعتِ‮ ‬دهِ‮ ‬صبح‮ (———————————). ‬ ‮< ‬خوابیدن‮ >‬

۵. شما معمولاً‮ ‬به کدام رستوران‮ (———————————)‬؟ ‮< ‬رفتن‮ >‬

۶. ‬من هر روز از ساعتِ‮ ‬شش تا ساعتِ‮ ‬هفتِ‮ ‬صبح در پارک‮ (———————————). ‬ ‮< ‬ورزش کردن‮ > ‬ ۱. چون دیروز سرم‮ (———————————) ‬به کلاس نرفتم‮. ‬ ‮< ‬درد کردن‮ >‬

تمرین ۶ ‬ 編集

رَفتَن خوابیدَن آمَدَن تِلِفُن کَردَن
من نِمی رَفتَم نِمی خوابیدَم نِمی آمَدَم ‮ ‬تِلِفُن نِمی کَردَم
تو نِمی رَفتی نِمی‌خوابیدی نِمی آمَدی ‮ ‬تِلِفُن نِمی کَردی
او نِمی رَفت نِمی‌خوابید نِمی آمَد ‮ ‬تِلِفُن نِمی کَرد
ما نِمی رَفتیم نِمی‌خوابیدیم نِمی آمَدیم ‮ ‬تِلِفُن نِمی کَردیم
شما نِمی رَفتید نِمی‌خوابیدید نِمی آمَدید ‮ ‬تِلِفُن نِمی کَردید
آنها نِمی رَفتَند نِمی خوابیدَند نِمی آمَدَند ‮ ‬تِلِفُن نِمی کَردَند

مثال‮: دخترم معمولاً‮ ‬زود‮ (‬نمی‌خوابید‮). ‬ ‮< ‬خوابیدن‮ >

۱. من معمولاً‮ ‬تنها به کوه‮ (———————————). ‬ ‮<‬‭ ‬رفتن‮ >

۲. پدرم معمولاً‮ ‬زود به خانه‮ (———————————). ‬ ‮<‬‭ ‬آمدن‮

۳. قبلاً‮ ‬مهمان به خانهٔ‮ ‬ما اصلاً‮ (———————————). ‬ ‮< ‬آمدن‮ >

۴. خواهرم اصلاً‮ (———————————). ‬ ‮< ‬ورزش کردن‮

۵. ‬من معمولاً‮ ‬با ماشینم به آنجا‮ (———————————). ‬ ‮< ‬رفتن‮

تمرین ۷‬ 編集

کدام فعل برایِ‮ ‬تویِ‮ ‬پرانتز مناسب است؟

رفتن - ‬آمدن - ‬خوابیدن - ‬تلفن کردن - ‬بودن‮ ‬

مثال‮: ‬دیشب آنها به خانهٔ ‬من‮ (‬آمدند‮). ‬ ‬ ۱. هفتهٔ‮ ‬پیش من به او‮ (———————————).

۲. ‬گاهی ما بعد از دانشگاه به رستوران‮ (———————————)

۳. دیشب چون خسته بودم و کمی چشمم درد می‌کرد، ‮ ‬زود‮ (———————————).

۴. دیشب مهمان به خانهٔ ‮ ‬ما‮ (———————————).

۵. دیروز صبح فریبا تا ساعتِ‮ ‬ده درمنزلِ‮ ‬ما‮ (———————————).


تمرین ۸ ‬ 編集

‮آقایِ‮ ماهانی کارمند است‮. ‬خانمِ‮ ‬او هم کارمند است‮. ‬خانهٔ‮ ‬آنها در شهرِ‮ ‬اصفهان است‮. ‬آقایِ‮ ماهانی اهلِ‮ ‬تهران است ولی خانمِ‮ ماهانی اصفهانی است‮. ‬اسمِ‮ ‬دخترِ‮ ‬آنها رؤیا است‮. ‬

‮‬دیروز جمعه بود و ادارهٔ‮ ‬آنها تعطیل بود‮. ‬روزِ‮ ‬پنج شنبه آقایِ‮ ماهانی به آقایِ‮ نوروزی تلفن کرد‮. ‬آقایِ‮ نوروزی دوستِ‮ ‬آقایِ‮ ماهانی است‮. ‬او دانشجویِ‮ ‬زبانِ‮ ‬انگلیسی است‮. ‬خانهٔ ‬او کنارِ‮ ‬خانهٔ‮ ‬آقایِ‮ ماهانی است‮.

‮آنها قبلاً‮ ‬با برادرِ‮ ‬آقایِ‮ نوروزی هر جمعه به کوه می‌رفتند ولی دیروز بعد از صبحانه آقایِ‮ ماهانی و آقایِ‮ نوروزی پیاده به پارک رفتند و در آنجا ورزش کردند‮.

‮دیشب منزلِ‮ ‬آقایِ‮ ماهانی مهمانی بود‮. ‬آقایِ‮ نوروزی با برادرش به خانهٔ‮ ‬آقایِ‮ نوروزی آمدند‮. ‬آنها از ساعتِ‮ ‬شش تا ساعتِ‮ ‬نه شب آنجا بودند‮.

‮دیشب آقایِ‮ ماهانی چون خسته بود و کمی هم سرش درد می‌کرد، زود خوابید‮. ‬

۱. ‬منزلِ‮ ‬آقایِ‮ نوروزی در کدام شهر است؟

۲. ‬شغلِ‮ ‬آقایِ‮ ماهانی چیست؟

۳. آقایِ‮ نوروزی با کی به خانهٔ ‬آقایِ‮ ماهانی رفت؟

۴. آقایِ‮ ماهانی اهلِ‮ ‬تهران است یا اهلِ‮ ‬اصفهان؟

۵. آقایِ‮ نوروزی تا ساعتِ‮ ‬چند در منزلِ‮ ‬آقایِ‮ ماهانی بود؟

۶. ‬آقایِ‮ ماهانی چند شنبه به آقایِ‮ نوروزی تلفن کرد؟

۷. روز جمعه ‬آقایِ‮ ماهانی و آقایِ‮ نوروزی با چه به پارک رفتند؟

گفتگو‬ 編集

آقایِ‮ نوروزی ‮: ‬دیشب به خانهٔ ‬شما تلفن کردم‮. ‬کسی در خانه نبود‮. ‬

آقایِ‮ ماهانی ‮: ‬تو ساعتِ‮ ‬چند تلفن کردی؟

آقایِ‮ نوروزی ‮: ‬تقریباً‮ ‬ساعتِ‮ ‬دهِ‮ ‬شب‮. ‬

آقایِ‮ ماهانی ‮: ‬دیشب ما با خانوادهٔ ‬خانمم به رستوران رفتیم‮. ‬

آقایِ‮ نوروزی ‮: ‬بعد از شام به کجا رفتید؟

آقایِ‮ ماهانی ‮: ‬بعد از شام به پارکِ‮ ‬کنارِ‮ ‬رستوران رفتیم‮. ‬خیلی خوش گذشت‮. ‬

آقایِ‮ نوروزی ‮: ‬به کدام پارک رفتید؟

آقایِ‮ ماهانی ‬ ‮: ‬به پارکِ‮ ‬لاله‮. ‬

آقایِ‮ نوروزی ‮: ‬قبلاً‮ ‬من هر روز در آنجا ورزش می‌کردم‮. ‬

آقایِ‮ ماهانی ‬ ‮: ‬دیروز تو به دانشگاه رفتی؟

آقایِ‮ نوروزی ‬ ‮: ‬ ‬نه، ‬دیروز چون کلاسَم تعطیل بود من با دوستم به سینما‮ ‬رفتم‮. ‬

آقایِ‮ ماهانی ‮ ‬ ‮: ‬به کدام فیلم رفتی؟

آقایِ‮ نوروزی ‮: ‬فیلمِ‮ ‬لیلا‮.

پاسخ پرسش‌ها 編集

تمرین ۱ - سؤال ۱. (رفتیم) ۲.(آمد) ۳. (تلفن کرد) ۴. (رفتند) ۵. (خوابید)

تمرین ۲ - سؤال ۱. (ساعتِ دو آمدیم) ۲.(ساعتِ شش و نیم تلفن کردم) ۳. (ساعتِ نه و ربع رفت) ۴. (از ساعتِ یک ربع به یازده آمدیم) ۵. (سرِ ساعتِ تلفن کردم)

تمرین ۳ - سؤال ۱. (با خانمِ سوزوکی رفتم) ۲. (با هواپیما رفتم) ۳. (با مادرم رفتم) ۴. (با ماشینش رفت) ۵. (با دوستم رفتم) ۶. (پیاده رفتیم) ۷. (تنها رفتم)

تمرین ۴ - سؤال ۱. (تلفن نکردی - تلفن نکردم) ۲.(نیامدند - نیامدند) ۳. (نخوابید - نخوابید) ۴. (نرفتید - نرفتیم) ۵. (حمّام نکردی - حمّام نکردم)

تمرین ۵ - سؤال ۱. (می‌رفتم) ۲.(می‌آمد) ۳. (بود) ۴. (می‌خوابیدم) ۵. (می‌رفتید) ۶. (ورزش می‌کردم)

تمرین ۶ - سؤال ۱. (نمی‌رفتم) ۲.(نمی‌آمد) ۳. (نمی‌آمد) ۴. (تلفن نمی‌کرد) ۵. (نمی‌رفتم)

تمرین ۷ - سؤال ۱. (تلفن کردم) ۲.(می‌رفتیم) ۳. (خوابیدم) ۴. (آمد) ۵. (بود)

تمرین ۸ - سؤال ۱. (منزل او در اصفهان است) ۲.(آقای ماهانی کارمند است) ۳. (با برادرش به خانهٔ آقایِ نوروزی آمد) ۴. (آقای ماهانی اهل تهران است) ۵. (روز پنجشنبه تلفن کرد) ۶. (روز جمعه آنها پیاده به پارک رفتند)

کلمه هایِ‮ ‬تازه 編集

  • آمَدَن‮( ‬اَز‮ - ‬بِه‮ )‬: āmadan‮ ‬:来る
  • با‬:bā:共に、(手段、方法、器具)で
  • باچِه ‬:bā‭ ‬che‮ ‬:なにで
  • باکی‮‬:bā‭ ‬k‮ī‬:誰と
  • بَعد اَز‬:baʿd az‮ ‬:~のあとで
  • پارک ‬:pārk‮ ‬:公園
  • پیادِه ‬:piyāde‮ ‬:歩いて
  • تِلِفُن کَردَن‮(‬بِه‮)‬:telefon kardan‮ ‬:電話する
  • چون‮‭ / ‬‬چُون‮‬:ch‮ū‬n‭ / ‬chon‮ ‬:なぜなら
  • حَمّام‬:hammām‮ ‬:風呂
  • حَمّام کردن‮‬:hammām ‬kardan‮ ‬:風呂に入る、シャーワを 浴びる
  • خوابیدَن‬:khāb‮ī‬dan:寝る
  • خُوش گُذَشت‮(‬بِه‮)‬ ‬:khosh gozasht‮ ‬:楽しく過ごした
  • دَرد کَردَن ‬:dard kardan‮ ‬:痛む
  • رَفتَن‮(‬اَز‮ - ‬بِه‮)‬‬:raftan‮ ‬:行く
  • زود‬:z‮ū‬d‮ ‬:早く
  • رُؤیا‬:roʿyā‮ ‬:夢
  • سَر:sar‮ ‬:頭、(~の)はじめ
  • سینِما ‬:s‮ī‬nemā:映画館
  • قَبلاً‬:qablan‮ ‬:以前は
  • قَطار‮‬:qatār‮ ‬:汽車、電車
  • کَردَن‮‬:kardan‮ ‬:する
  • کَسی‮ ‬:kas‮ī‬:誰か、人
  • کِنارِ‬‮ ‬:kenār-e‮ ‬:~のそばに、傍らに
  • کوه:k‮ū‬h‮ ‬:山
  • گاهی‬:gāh‮ī‬:時々
  • مِهمان:mehmān‮ ‬:客
  • مِهمانی‬:mehmān‮ī‬:パーティー
  • وَرزِش کَردَن‬:varzesh kardan‮ ‬:運動する
  • هَر‮‬:har‮ ‬:すべての、毎
  • هَفتِه‬:hafte‮ ‬:週
  • هَفتِه‮ ‬پیش:hafte-ye p‮ī‬sh‮ ‬:先週
  • هَفتِهٔ‮ ‬گُذَشتِه‬:hafte-ye gozashte‮ ‬:先週
  • هَواپیما ‬:havāpeymā:飛行機